اگه نمیتونی از زندگیت لذت ببری ، اگه هر روزت کسل کننده تر از دیروزه جوابش می تونه یه چیز باشه اون قدر قدم هات سفت و سخت نیس هنوز نتونستی خودتو از بند نشدن ها آزاد کنی ، آزاد شو 

یاد نامه های  بهرنگ صمدی میفتم که میگه : 

راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟

یه دیالوگ ماندگار  :

ما نسبت به بقیه هم سن و سالامون . چیزهای کمتری نصیبمون  شده نمیخوام احساسی صبحت کنم، نه نه  اتفاقاً میخوام بگم همینه که هست ما اینجایم کاریشم نمیشه کرد به قول بابا اسماعیل : دنیا اینجوری برامون چرخیده پس به جای آه و ناله دست به کمر بزنیمُ خودمون به داد خودمون برسیم، درس بخونیم بریم دانشگاه تا از بقیه هم سن و سالمون جلوتر باشیم، اگر دنیا بهمون کمتر داده ما ازش بیشتر بگیریم، میدونم برای خیلی هامون مثل کوه کندنه ولی این کوهُ از جا دربیارین، فقط انگیزه میخواد چه انگیزه ای بهتر از این که به دنیا ثابت کنیم تو دنیا اضافه نیستم بلکه فایده هم داریم.


دلم گرفته خیلی زیاد مثلا قرار بود امروز تنها باشم و پروژه نه به سفر با خانواده ام عملی شده باشه؛ البته باید بگم عملی شد و من هنوز خونم فقط بدبختی اینه فقط خواهر رفت شهرستان و بقیه هنوز خونه هستن :/ 

چرا باید دنیا برای بعضیا انقدر بد بچرخه؟ کاش خانواده ام به خانواده شبیه بود. انقدر دیگه خوب میشناسمشون و حرص و عقده هاشونو میدونم وقتی میخندن و شادن دلم میخواد عق بزنم و بگم کیُ گول میزنید؟ شما ها به خون هم تشنه اید.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ بيتان غمزه یار طراحی لوگو | طراحی نماد | آموزش طراحی لوگو شکارچی سنگ schengen_visa دانلود آهنگ جديد خاموش کلاس فیزیک سراي غزل